بیزینس
پلن و بیزینس مدل علاوه بر وابستگی متقابل به یکدیگر، پویا نیز هستند و در طول زمان
تغییر میکنند. از این رو برای کسب موفقیت، به مدیران و صاحبان کسب وکار همواره
توصیه میشود که طرح و مدل خود را به صورت دورهای مرور و با توجه به زمان و
تحولات رخ داده آن را اصلاح کنند.بیزینس پلن کاملاً به بیزینس مدل وابسته است. مدل جریان مالی
شرکت شما را توضیح می دهد و طرح، ساختار لازم برای رسیدن به آن جریان مالی. اگر
مدل کسب و کارتان را عوض کنید، باید طرح خود را نیز تغییر دهید. با اینکه کل طرح
ممکن است نیاز به تغییر نداشته باشد، ممکن است لازم شود در تعداد کارکنان،
تجهیزات، مکان و یا بازاریابی تغییراتی اعمال کنید. این تغییرات نیز به نوبه ی خود
ممکن است به خاطر خرید های اضافی یا دیگر تغییرات قابل توجه، نیازمند تغییراتی در
امور مالی باشند.
بیزینس
پلن یا طرح کسبوکار خلاصهای راجع به معرفی کسب و کار شما و اهداف آن را ارائه
میدهد. این خلاصه، توضیح کسب و کار شما و چگونگی رسیدن آن به موفقیت را شامل میشود.
نام شرکت، نوع فعالیت، مکان شرکت و تاریخ شروع فعالیت میتواند یک بخش از این
خلاصه، و ارائه رزومه کسب و کار شما جهت افزایش اعتبار میتواند بخش دیگری از آن
را در بر بگیرد. همچنین این طرح لیست محصولات، خدمات و استراتژی شما را در بر میگیرد.
صاحبان کسب و کار با ارائه این سند میتوانند تصویری از برنامه خود را به سرمایهگذاران
و شرکای احتمالی ارائه و توجه آنها را جلب نمایند.
نحوه
تولید محصول، نحوه ارائه خدمات، چگونگی ارائه خدمات پشتیبانی، چگونگی تحویل
محصولات به مشتری و چگونگی مدیریت انبار شرکت و به طور کلی جزییات فعالیتها و
فرآیندهایی که کسب و کار شما را به اهداف مشخص شده در طرح میرسانند، مدل کسبوکار
شما یا همان بیزینس مدل هستند. باید به این نکته توجه داشت که مدل کسب و کار، قلب
طرح کسب و کار است که می تواند نکات حیاتی از جمله چگونگی کسب درآمد را شفاف سازد.
نحوه
تولید محصول، نحوه ارائه خدمات، چگونگی ارائه خدمات پشتیبانی، چگونگی تحویل
محصولات به مشتری و چگونگی مدیریت انبار شرکت و به طور کلی جزییات فعالیتها و
فرآیندهایی که کسب و کار شما را به اهداف مشخص شده در طرح میرسانند، مدل کسبوکار
شما یا همان بیزینس مدل هستند. باید به این نکته توجه داشت که مدل کسب و کار، قلب
طرح کسب و کار است که می تواند نکات حیاتی از جمله چگونگی کسب درآمد را شفاف سازد..
یکی از مهمترین
معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان
کارآفرین در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف
شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق
شدن عدالت اجتماعی، چنانچه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود،
قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه
خواهد داشت. نقش
زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو
در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد. این نوشتار در صدد است،
ضمن انجام یک تحلیل اقتصادی مختصر در زمینه توسعه، به چگونگی رابطه میان موقعیت
زنان با توسعه یافتگی و تأثیر گذاری مشارکت آنان به عنوان نیمی از نیروی فعال
جامعه در فعالیتهای اقتصادی، برای تحقق توسعه و عدالت اجتماعی بپردازد.
ویژگیهای زنان کار آفرین
بانوان در
کنار وظایفی که در منزل به عهده دارند، در امر کارآفرینی
فعالیت دارند که ویژگیهای آنان را میتوان به شرح ذیل خلاصه نمود:داشتن چشمانداز:
چشم انداز برای یک زن کارآفرین کاملاً شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده ولــذا
قابل انتــقال به دیگران می باشد.مصمم بودن: عزم راسخ کارآفرینان به ویژه بانوان،
مصمم از ایدههایجدید و فرصتها و پیشنهادهای شغلی دیگر چشمپوشی کرده و در مقابل
به کاری که برایخود برگزیدهاند پایبند میمانند.
1. توازن بین زندگی و کار
زندگی متوازن ذهن
را برای ایدههای خلاق آماده میکند. با آنکه زنان
کارآفرین همواره مسوولیت زندگی شخصی و خانوادگی را به عهده دارند، آن دسته از آنها
که بین کار و زندگی خانوادگی توازن برقرار میکنند و به زندگی خانوادگی، دوستان، سلامتی
و روح خود توجه بیشتری دارند، موفقتر هستند. ویژگی ششم به ویژه در مورد زنان مصداق
دارد زیرا آنها در هر سطح شغلی که باشند بر خانواده بیش از مردان تاثیر میگذارند.
2. هدفمندی
اهداف همان رویاها
هستند که با برنامه عملی و شفاف تجهیز شدهاند. اگر اهداف نوشته نشوند در حد رویا و
آرزو باقی میمانند. تحقیقات نشان میدهد زنانی که برای مدیریت شرکت و کسب و کار خود
برنامهای شفاف و مرحلهبندی شده دارند موفقتر عمل میکنند. البته این ویژگی برای
تمام کارآفرینها مفید است اما از آنجا که زنان وظایف خانوادگی گسترده تری دارند، برنامه
ریزی به آنها کمک میکند توازن لازم را بین کار و زندگی خانوادگی برقرار کنند.
3. دقت
اقدامی استراتژیک
در هر برنامه برای کارآفرینی؛ تشخیص خلا در بازار است که میتوان آن را از طریق کارآفرینی
پر کرد. کشف نیازهایی که تاکنون پاسخ داده نشدهاند یا به میزان لازم تامین نشدهاند
کلید تولید موفق است.زنان به علت ریزبینی و دقت بالای خود نسبت به مردان توانایی بالاتری
در کشف این نیازها دارند. از سوی دیگر آمارها نشان میدهد تقریبا در تمام کشورها
میزان مصرف زنان بیش از مردان است به همین دلیل آنها نیازهای بازار را بهتر تشخیص
میدهند و کالاهایی که تولید میکنند نیاز واقعی بازار است.
4. آموزش
اغلب زنان کارآفرین
شیوههای کاری خود را به جانشینهایشان فرا میدهند و نوعی انتقال تجربه در شرکتهایی
که آنها تاسیس میکند مشاهده میشود که بسیار بیشتر از وضعیتی است که در شرکتهای
تحت مالکیت مردان دیده میشود. همین ویژگی به آنها کمک میکند همزمان از همفکری
دیگران استفاده کنند.
5. نگاه بلندمدت
بالاترین شدت
مقاومت قبل از شکست صورت میگیرد. احتیاط و آینده نگری جزو ویژگیهای اصلی کارآفرینهای
زن است. به دلیل نگاه بلندمدت سرسختی زنان در مواجهه با مشکلات بیشتر است. البته احتیاط
باعث نمیشود زنان موفق جرات برداشتن قدم بعدی را نداشته باشند. با آنکه در سرتاسر
جهان تعداد زنان کارآفرین بسیار پایینتر از مردان است اما در شرایط برابر موفقیت آنها
بیشتر است. با
آنکه در اکثر کشورهای جهان قوانین برای حضور زنان در عرصه اقتصاد مناسب نیست و هنوز
نسبت به توانایی زنان در کارآفرینی آن طور که باید اعتماد به وجود نیامده اما روند
نقشآفرینی زنان در حوزه کارآفرینی روندی روبه رشد است. واقعیت این است که هر چه سطح
مسئولیتها بالاتر میرود تعداد زنان کمتر میشود اما به تدریج تعداد آنها رو به
افزایش است.
انگیزه هایی که
در مردان و زنان باعث کارآفرینی
می شود، به دو دسته تفکیک می شود. کارآفرینی بر اساس فرصت و کارآفرینی بر اساس نیاز. کارآفرینی بر اساس
فرصت زمانی شکل می گیرد که افراد از فرصت های موجود بهره برداری کنند و کارآفرینی بر
اساس نیاز هنگامی است که افراد به علت نبود گزینه شغلی بهتر و نیاز اقتصادی مجبور به
کارآفرینی می شوند.چنانچه نرخ فعالیت های کارآفرینی
زنان در کشورهای با درآمد بالا و درآمد متوسط و پایین تا حد زیادی تحت تاثیر فرصت
ها و انگیزه هاست، در کشورهایی با درآمد متوسط و پایین، زنان از روی اجبار و نبود گزینه
شغلی بهتر به کارآفرینی روی می آورند. اما در کشورهایی با درآمد بالا زنان براساس فرصت
های موجود، فعالیت های کارآفرینی را مورد توجه قرار می دهند. انگیزه اکثریت زنان در
ورود به کسب و کار در کشورهایی با درآمد پایین ایجاد درآمد برای زندگی خود و خانواده
است.از مهمترین انگیزه های زنان کارآفرین میتوان به دو انگیزه “نیاز به شغل مناسب”
و “مهیا ساختن شرایط بهتر کاری برای آینده فرزندان و دیگر اعضای خانواده” اشاره کرد
که مختص آنان می باشد.
اهمیت کارآفرینی از نظر ایجاد اشتغال برای
زنان
زنان در
کشورهای رو به توسعه، امید اول برای ارتقای خانوادهها و رشد و توسعهی کشورهای
خود محسوب میشوند. موفقیت زنان
کارآفرین در جوامع نه تنها سبب سودهای اقتصادی میشود، بلکه منافع اجتماعی و
فرهنگی هم ایجاد مینمایند. زنان به دلایل متعدد از جمله بیکاری و کاهش دستمزدها و
نارضایتی از شغل قبلی، وارد کارآفرینی
میشوند. چون کارآفرینی راهی برای برونرفت از بیکاری معمول است.
جذب
مشتری
تعریف
جذب مشتری عبارت است از مجموع اقدام هایی که شما تحت عنوان بازاریابی انجام
میدهید تا به هدف هر کسب و کار یعنی جذب مشتری ختم شود.خیلی مهم است
که خودتان و محصولتان را طوری معرفی کنید که نه تنها بتوانید جمعیتی که می خواهید
را به سمت خودتان بکشانید، بلکه تشویقشان کنید که دوباره به سمتتان برگشته و مشتری
دائمتان شوند.شبکهسازی و ارجاع:معارفه از طرفه جامعههایی
که عضوشان هستیم و یا از طریق شرکای تجاری قدیمی روش قدرتمندی برای جذب مشتری جدید است. این موضوع باعث می
شود که مشتریانی با نرخ بازگشت بسیار بالا به سراغ ما بیایند. مشتریانی که با
معارفه آمدهاند، در طول زمان بیشتر و بیشتر خرید خواهند کرد و خود مرجعی برای
معارفه دیگران خواهد شد.مسائل زیادی در این موضوع
درگیر است ولی علاوه بر اینکه باید محصولی داشته باشیم که تقاضا برای آن زیاد است،
باید تصور دقیقی از این موضوع داشته باشیم که مشتری ایدهآل ما چه کسی است؟تحت این
شرایط میتوان ارتباط مشخص تری با افراد جامعههای محلی ایجاد کرد. همچنین میتوانید
بیشتر روی خدمات و محصولات خود تمرکز کنید تا نیازهای دسته مخاطب خود را برطرف
کرده باشید.
روش های جذب مشتری
کار تیمی راه دیگری است که می توانید به عنوان اهرم نفوذ به منابع
موجود استفاده کنید و آن طرح «میزبان ذینفع» است. در این طرح مؤسسات دیگری که
مشتریان هدف آنها با شما مشترک است از پایگاه اطلاعاتی خودشان برای جلب
مشتری برای شما استفاده می کنند. یعنی مؤسسه هم پیمان شما در جریان تجارت
خود راهی را هم برای جلب مشتری برای شما باز می کند، مثل همکاری یک وکیل و یک
حسابرس.آگاهی
نسبت به محصولی که میفروشید. خیلی مهم است که همه
کارمندان دانش کامل نسبت به محصولات و خدماتی که شرکت ارائه میکند داشته باشند.
هیچ چیز بدتر از این نیست که وقتی سوالی درمورد یک محصول یا خدمات از کارمند یک
شرکت میپرسید، برود و کس دیگری را بیاورد تا اطلاعات لازم را به شما بدهد یا از
شما بخواهد روز دیگری مراجعه کنید که با کسی که اطلاعات دارد صحبت کنید. همکاری های راهبردی:ممکن است از همکاری
به عنوان گامی مؤثر استفاده کنید که در صنعت از آن با «همکاری راهبردی» یاد می
کنند. در حالی که یک رابطه «میزبان ذینفع» معمولاً کوتاه مدت و یک بار برای همیشه
است همکاری های راهبردی می تواند گاهی برای سال ها ادامه پیدا کند.
اهداف
جذب مشتری
اگر
فروش را به صورت مستقیم و فردبهفرد انجام نمیدهید، حتما باید اطلاعات
کافی مربوط به محصول را از طریق بستهبندی کالا، نمایشهای محل خرید ، وسایل و
علاماتی که به خردهفروشان داده میشود تا در محل فروش قرار بدهند، مانند پوسترها
و جعبههای تبلیغاتی) و هر گونه ابزار بازاریابی دیگری ارائه دهید. حتی اگر
محصولات را به صورت مستقیم میفروشید یا برای تشویق مشتریان بالقوه به خرید،
اعلامیهای جذاب مینویسید، به نمایش گذاشتن اطلاعات کافی در مورد محصول
برای جلب
توجه مشتری به شما کمک میکند تا بتوانید مشتریان را به خرید ترغیب کنید.تمام اطلاعات محصول باید مفید، درست و کامل باشد؛زبان به
کار گرفته شده روی بستهبندی محصول و وسایل استفاده شده برای بازاریابی باید واضح،
مستقیم و به راحتی قابل خواندن باشد؛برای بهتر به نظر رسیدن محصول، بستهبندی و
وسایل بازاریابی زمان بگذارید و هزینه کنید (یعنی از عکسهای با کیفیت، رنگهای
زنده و غیره استفاده کنید.فروشندهی خوب، فروشندهای است که
به کالای خود ایمان داشته باشد و اشتیاق خود را به مشتری نیز منتقل کند. برای نشان
دادن علاقهتان به محصول، راههای فراوانی وجود دارد.فقط زمانی که محصول شما مشتریان پروپاقرص خواهد داشت که با
مشتری صادق باشید، یعنی در ارائهی اطلاعات محصول و همچنین اعتراف به ندانستن چیزی
یا مرتکب شدنِ اشتباه شفاف باشید. از صداقت نترسید، زیرا موجبِ ایجاد اعتماد میشود.
در نتیجه فروش محصول همیشه هم کار
پیچیدهای نیست. در ابتداییترین سطح برنامهی فروش با این پرسشها روبهرو میشوید
که چه میفروشید، به که میفروشید و چگونه میفروشید. طی فرآیند
فروش باید تمرکزتان را بر جزئیات محصول و مشتریان حفظ و در ادامهی مسیر
نیز باید به روندهای در حالِ تغییر و نیازها یا خواستههای مشتریان توجه کنید. با
مشاهدهی این تغییرات میتوانید برنامهی فروش خود را با تغییرات و نیازهای ایجاد
شده تطبیق دهید و فروشتان را بالا نگاه دارید.
جذب
مشتری
تعریف
جذب مشتری عبارت است از مجموع اقدام هایی که شما تحت عنوان بازاریابی انجام میدهید
تا به هدف هر کسب و کار یعنی جذب مشتری ختم شود.
روش
های جذب مشتری جدید
خیلی
مهم است که خودتان و محصولتان را طوری معرفی کنید که نه تنها بتوانید جمعیتی که می
خواهید را به سمت خودتان بکشانید، بلکه تشویقشان کنید که دوباره به سمتتان برگشته
و مشتری دائمتان شوند.
شبکهسازی و ارجاع:معارفه از طرفه جامعههایی
که عضوشان هستیم و یا از طریق شرکای تجاری قدیمی روش قدرتمندی برای جذب مشتری جدید
است. این موضوع باعث می شود که مشتریانی با نرخ بازگشت بسیار بالا به سراغ ما
بیایند. مشتریانی که با معارفه آمدهاند، در طول زمان بیشتر و بیشتر خرید خواهند
کرد و خود مرجعی برای معارفه دیگران خواهد شد.
ولی چکار کنیم
که ما را بیشتر و بیشتر معرفی کنند؟
مسائل زیادی
در این موضوع درگیر است ولی علاوه بر اینکه باید محصولی داشته باشیم که تقاضا برای
آن زیاد است، باید تصور دقیقی از این موضوع داشته باشیم که مشتری ایدهآل ما چه
کسی است؟
تحت این شرایط
میتوان ارتباط مشخص تری با افراد جامعههای محلی ایجاد کرد. همچنین میتوانید
بیشتر روی خدمات و محصولات خود تمرکز کنید تا نیازهای دسته مخاطب خود را برطرف
کرده باشید.
کار تیمی:راه دیگری است که می توانید
به عنوان اهرم نفوذ به منابع موجود استفاده کنید و آن طرح «میزبان ذینفع» است. در
این طرح مؤسسات دیگری که مشتریان هدف آنها با شما مشترک است از پایگاه اطلاعاتی
خودشان برای جلب مشتری برای شما استفاده می کنند. یعنی مؤسسه هم پیمان شما در
جریان تجارت خود راهی را هم برای جلب مشتری برای شما باز می کند، مثل همکاری یک
وکیل و یک حسابرس.آگاهی نسبت به محصولی که میفروشید. خیلی
مهم است که همه کارمندان دانش کامل نسبت به محصولات و خدماتی که شرکت ارائه میکند
داشته باشند. هیچ چیز بدتر از این نیست که وقتی سوالی درمورد یک محصول یا خدمات از
کارمند یک شرکت میپرسید، برود و کس دیگری را بیاورد تا اطلاعات لازم را به شما
بدهد یا از شما بخواهد روز دیگری مراجعه کنید که با کسی که اطلاعات دارد صحبت
کنید.
همکاری
های راهبردی:ممکن
است از همکاری به عنوان گامی مؤثر استفاده کنید که در صنعت از آن با «همکاری
راهبردی» یاد می کنند. در حالی که یک رابطه «میزبان ذینفع» معمولاً کوتاه مدت و یک
بار برای همیشه است همکاری های راهبردی می تواند گاهی برای سال ها ادامه پیدا کند.
مثلاً یک طراح شبکه و یک شرکت تبلیغاتی ممکن است مشتریان خود را که قصد تبلیغات
دارند به یکدیگر ارجاع دهند تا زمانی که ارزش مخاطب مشترک حفظ شود همکاری های راهبردی
موجی از تجارت ارجاعی را در پی دارد. موارد اشاره شده راهکارهای به ظاهرساده ای
هستند که گاهی موجب تحولات چشمگیری در جریان شکل گیری یک تجارت می شوند.
تعدادی از راه های جذب مشتری:
1. مشتری ها را خوشحال کنید
2. سرویس رایگان ارائه بدهید.
3. قیمت بدهید.
4. ارتباط طولانی مدت برقرار کنید.
5. سوال بپرسید.
6. پرداخت مبتنی بر عملکرد
7. چند جور قیمت بدهید.
8. اندکی مهلت بدهید.
9. ریسک خرید را کاهش دهید.
10. به اهل فن بفروشید.
11. عتمادسازی کنید.
12. اطلاعات رایگان بدهید.
اگر
فروش را به صورت مستقیم و فردبهفرد انجام نمیدهید، حتما باید اطلاعات کافی مربوط
به محصول را از طریق بستهبندی کالا، نمایشهای محل خرید ، وسایل و علاماتی که به
خردهفروشان داده میشود تا در محل فروش قرار بدهند، مانند پوسترها و جعبههای
تبلیغاتی) و هر گونه ابزار بازاریابی دیگری ارائه دهید. حتی اگر محصولات را به
صورت مستقیم میفروشید یا برای تشویق مشتریان بالقوه به خرید، اعلامیهای جذاب مینویسید،
به نمایش گذاشتن اطلاعات کافی در مورد محصول به شما کمک میکند تا بتوانید مشتریان
را به خرید ترغیب کنید.
تمام اطلاعات محصول باید مفید، درست و کامل باشد؛
زبان به کار گرفته شده روی بستهبندی محصول و وسایل
استفاده شده برای بازاریابی باید واضح، مستقیم و به راحتی قابل خواندن باشد؛
برای بهتر به نظر رسیدن محصول، بستهبندی و وسایل
بازاریابی زمان بگذارید و هزینه کنید (یعنی از عکسهای با کیفیت، رنگهای
زنده و غیره استفاده کنید.
4. فروشندهی
خوب، فروشندهای است که به کالای خود ایمان داشته باشد و اشتیاق خود را به مشتری
نیز منتقل کند. برای نشان دادن علاقهتان به محصول، راههای فراوانی وجود دارد.
5. فقط
زمانی که محصول شما مشتریان پروپاقرص خواهد داشت که با مشتری صادق باشید، یعنی در
ارائهی اطلاعات محصول و همچنین اعتراف به ندانستن چیزی یا مرتکب شدنِ اشتباه شفاف
باشید. از صداقت نترسید، زیرا موجبِ ایجاد اعتماد میشود.
در نتیجه فروش محصول همیشه هم کار پیچیدهای نیست. در ابتداییترین سطح
برنامهی فروش با این پرسشها روبهرو میشوید که چه میفروشید، به که میفروشید و
چگونه میفروشید. طی فرآیند فروش باید تمرکزتان را بر جزئیات محصول و مشتریان حفظ
و در ادامهی مسیر نیز باید به روندهای در حالِ تغییر و نیازها یا خواستههای
مشتریان توجه کنید. با مشاهدهی این تغییرات میتوانید برنامهی فروش خود را با
تغییرات و نیازهای ایجاد شده تطبیق دهید و فروشتان را بالا نگاه دارید.
چهار گام موثر برای جذب و فروش
بیشتر
همه فروشنده ها دوست دارند افرادی حرفه ای
باشند و بتوانند فروش بیشتری داشته باشند. عملکرد یک فروشنده با میزان فروش بیشترش
سنجیده می شود، لذا فروشنده ها هرچه بیشتر بفروشند یعنی عملکرد بهتری دارند و باطبع
آن درآمد بیشتری خواهند داشت.به همین خاطر دانستن تکنیک های فروشندگی حرفه ای برای
هر فروشنده ای مهم و حیاتی است.
.1بهبود توسعه فردی
اگر می خواهید یک فروشنده حرفه ای باشید، در
وهله اول باید بر روی مهارت های توسعه فردی خودتان کار کنید. در فروشندگی حرفه ای لازم
است شما فرد کاملاً منظمی باشید و بتوانید تمام کارهایتان را مطابق برنامه پیش
ببرید.
از موضوعات دیگر در توسعه فردی مطالعه هست، یک
فروشنده حرفه ای باید زمانی را به مطالعه کتاب های خوب در حوزه فروش و موفقیت
تخصیص دهد.
.2شناخت بازار هدف و مشتریان
برای موفقیت در فروشندگی باید مشتری را بخوبی
بشناسید. جمله زیبایی است که می گوید به اندازه تمام انسان ها راهکارهای ارتباطی
وجود دارد.
یک فروشنده حرفه ای باید بتواند به خوبی مشتری
خودش و سلایق او را بشناسد و مطابق این شناخت با مشتری ارتباط ایجاد کند.
برخی از مشتری ها منطقی هستند و برایشان ویژگی
ها را مهم است، برخی احساسی هستند و بیشتر به ظاهر محصول یا رفتار فروشنده توجه
دارند و برخی دیگر بدنبال عرف و فرهنگ هستند و نگاه می کنند آیا دیگرانی از این
محصول استفاده کرده اند یا خیر.
.3تاثیرگزار بودن
فروشنده حرفه ای فردی تاثیرگذار است. این
تاثیر گذاری هم در ظاهر است و هم در کلام. فروشنده حرفه ای باید با اصول سخنوری و
فن بیان به خوبی آشنا باشد و بتواند با کلامی رسا و زیبا با مشتری صحبت کند.
فروشنده حرفه ای باید توجه ویژه ای به پوشش و
ظاهر خودش بدهد، فروشنده ای که از لباس مناسب استفاده نمی کند و به ظاهر خودش
اهمیت نمی دهد نباید توقع فروش های بالا را داشته باشد.
.4شناخت
و تسلط کامل بر محصول
در فروشندگی حرفه ای، فروشنده ها باید اطلاعات
کاملی نسبت به محصولی که می فروشند داشته باشند. ترجیحاً در صورت امکان باید خود
فروشنده حداقل یکبار از آن محصول استفاده کرده باشد تا بتواند آنرا به مشتری خودش
پیشنهاد دهد و درباره آن حرف بزند.
لازم است فروشنده به محصول و کارکرد آن اعتقاد
داشته باشد. فروشنده ای که خودش محصولی را که می فروشد قبول ندارد و از آن استفاده
نمی کند، مسلماً نمی تواند با تمام وجود آنرا معرفی کند. این ضرب المثل زیبا را
فراموش نکنید " آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند"
به محصولتان اعتقاد داشته باشید تا بتوانید از
دل و جان آنرا معرفی نمایید.